دهی است از بخش بافق شهرستان یزد. دارای 362 تن سکنه، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله، گردو، بادام و زردآلو، و کار دستی زنان کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است از بخش بافق شهرستان یزد. دارای 362 تن سکنه، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله، گردو، بادام و زردآلو، و کار دستی زنان کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
قریۀ بزرگی در چهارمحال بختیاری، و اهل محل آن را هوراشگون و هوشگان گویند. (یادداشت مؤلف). دهی است ازبخش حومه شهرستان شهرکرد که 6902 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و قنات و محصول عمده اش غله و کاردستی مردم قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
قریۀ بزرگی در چهارمحال بختیاری، و اهل محل آن را هوراشگون و هوشگان گویند. (یادداشت مؤلف). دهی است ازبخش حومه شهرستان شهرکرد که 6902 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و قنات و محصول عمده اش غله و کاردستی مردم قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
هدیه کردن. بخشیدن. اهداء: از آن هر یکی را بسی هدیه داد ز درگاه منذر برفتند شاد. فردوسی. فراوان فرستاده را هدیه داد جهاندیده از مرو برگشت شاد. فردوسی. بر او نیز کرد آفرین شهریار بسی دادش از هدیۀ شاهوار. فردوسی. بسیار هدیه از زر و نقره و سلاح بدادند. (تاریخ بیهقی). هدیه ها میداد هر درویش را تا بیابد نطق مرغ خویش را. مولوی. رج__وع به هدیه شود
هدیه کردن. بخشیدن. اهداء: از آن هر یکی را بسی هدیه داد ز درگاه منذر برفتند شاد. فردوسی. فراوان فرستاده را هدیه داد جهاندیده از مرو برگشت شاد. فردوسی. بر او نیز کرد آفرین شهریار بسی دادش از هدیۀ شاهوار. فردوسی. بسیار هدیه از زر و نقره و سلاح بدادند. (تاریخ بیهقی). هدیه ها میداد هر درویش را تا بیابد نطق مرغ خویش را. مولوی. رج__وع به هدیه شود